حیف
وقتی که ... تـــــو باشی و و گرمای عشــــقت و دست های گرمت و چشمان عاشقت هیچ ســــــرمایی ... مرا نمیــــــــــلرزاند .. !!
ولي حيف كه...
نظرات شما عزیزان:
انقدر فریاد هایم را سکوت کرده ام که اگر... به چشمانم بنگرید کر می شوید....gif)
.gif)
تا به حال نوشته بودم ؟
به گمانم نـــــــه ...
پس اینبار برایــــــــت می نویسم که
گاه چنان آشفته و گنگ می شوم که تردید در باورهایـــــــم ریشه می دواند
اما باز هم در آخرین لحظه تــــــکرار می کنم که حتی اگر چشمانت بیگانه بنگرند
میخوانمت هنوز ، حتـــــــی اگر دستانت مرا جستجو نکنند
هیچ بارانـــی قادر نخواهد بود تو را از کوچه اندیشههایم بشوید
و اینها برای یک عمر سرخوش بودن و شـــــیدایی کردن کافی است
به گمانم در ورای این کلمات می خواستم بگویم که
دلــــــتنگت شده ام به همیـــــن سادگی
.gif)
به گمانم نـــــــه ...
پس اینبار برایــــــــت می نویسم که
گاه چنان آشفته و گنگ می شوم که تردید در باورهایـــــــم ریشه می دواند
اما باز هم در آخرین لحظه تــــــکرار می کنم که حتی اگر چشمانت بیگانه بنگرند
میخوانمت هنوز ، حتـــــــی اگر دستانت مرا جستجو نکنند
هیچ بارانـــی قادر نخواهد بود تو را از کوچه اندیشههایم بشوید
و اینها برای یک عمر سرخوش بودن و شـــــیدایی کردن کافی است
به گمانم در ورای این کلمات می خواستم بگویم که
دلــــــتنگت شده ام به همیـــــن سادگی
.gif)