« چارلز دانشجوی انگلیسی با طعنه به دوست و همکلاسی ایرانی اش همایون می گوید :

چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن؟؟ یعنی مردای ایرانی اینقدر کارنامه خرابی دارند و خودشون رو نمیتونن کنترل کنن؟؟

همایون لبخندی میزند و می گوید :

ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده ؟ و هر مردی می تونه ملکه انگلستان رو لمس کنه؟!

چارلز با عصبانیت می گوید :

نه! مگه ملکه فرد عادیه ؟!! فقط افراد خاصی می تونن با ایشون دست بدن و در رابطه باشن!!!

همایون هم بی درنگ می گوید :

خانوم های ایرونی همشون ملکه هستن!!! »



تاريخ : شنبه 17 فروردين 1392 | 15:58 | نویسنده : mohammad |

یه وقتایی آخرش که از طرفتون خداحافظی میکنین
یهو اسمتونو صدا میزنه
وقتی میگین جــانم...
ناغافل جمله ی دوستت دارم رو که میشنوین
یهو دلتون هـــــری میریزه ...!
این ریختن چقد قشنگه...


موضوعات مرتبط: متن عاشقانه

تاريخ : جمعه 16 فروردين 1392 | 15:54 | نویسنده : mohammad |

.

.

<0017>



تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1392 | 19:57 | نویسنده : mohammad |

 

دختری کنجکاو میپرسید: ایها الناس عشق یعنی چه؟

دختری گفت: اولش رویا آخرش بازی است و بازیچه
مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و زخم و تاول کف دست
پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب! این به تو نیامده است
رهروی گفت: کوچه ای بن بست
سالکی گفت: ….

راه پر خم و پیچ
در کلاس سخن معلم گفت: عین و شین است و قاف، دیگر هیچ
دلبری گفت: شوخی لوسی است
تاجری گفت: عشق کیلو چند؟
مفلسی گفت: عشق پر کردن شکم خالی زن و فرزند
شاعری گفت: یک کمی احساس مثل احساس گل به پروانه
عاشقی گفت: خانمان سوز است بار سنگین عشق بر شانه
شیخ گفتا: گناه بی بخشش
واعظی گفت: واژه بی معناست
زاهدی گفت: طوق شیطان است
محتسب گفت: منکر عظماست
قاضی شهر گفت: عشق را فرمود حد هشتاد تازیانه به پشت
جاهلی گفت: عشق را عشق است
پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت
رهگذر گفت: طبل تو خالی است یعنی آهنگ آن ز دور خوش است
دیگری گفت: از آن بپرهیزید یعنی از دور کن بر آتش دست
چون که بالا گرفت بحث و جدل توی آن قیل و قال من دیدم
طفل معصوم با خودش می گفت: من فقط یک سوال پرسیدم!

 


موضوعات مرتبط: متن عاشقانه

تاريخ : چهار شنبه 14 فروردين 1392 | 19:45 | نویسنده : mohammad |

ما را از کودکی به جدایی عادت دادند...

همان جایی که روی تخته های سیاهمان

نوشتند:

خوب ها  //  بد ها


موضوعات مرتبط: متن عاشقانه

تاريخ : سه شنبه 13 فروردين 1392 | 13:56 | نویسنده : mohammad |

از وقتی نیستی...
خدا میداند،چقدر به صورتم آب پاشیدم...
لعنتی...
این کابوس آنقدر واقعی است
که از
خواب بیدار نمیشوم


موضوعات مرتبط: متن عاشقانه

تاريخ : سه شنبه 13 فروردين 1392 | 13:40 | نویسنده : mohammad |

تنهای اول...

ساده لباس بپوش! ساده راه برو!

اما در برخورد با دیگران ساده نباش!!

زیرا سادگی ات رانشانه میگیرند!!!

برای درهم شکستن غرورت!!!!

حسین پناهی

تنهای اول...


موضوعات مرتبط: متن عاشقانه

تاريخ : پنج شنبه 8 فروردين 1392 | 16:48 | نویسنده : mohammad |

گفتی هرگز از دلت نخواهم رفت،

اما...

گله ای نیست;

میدانم،سرت شلوغ است و دلت گرم!

فقط سری به خاکم بزن;

دور نیست...

همین جاها

میان دلت...


موضوعات مرتبط: متن عاشقانه

تاريخ : پنج شنبه 8 فروردين 1392 | 16:43 | نویسنده : mohammad |

21157477509298987487 عکس های عاشقانه جدید 9183453537937984108305 عکس های عاشقانه جدید 9193621954603273728286 عکس های عاشقانه جدید 9139554693332346894274 عکس های عاشقانه جدید 91
27693094129412477697 عکس های عاشقانه جدید 9136413970567469205384 عکس های عاشقانه جدید 9194580688716249430906 عکس های عاشقانه جدید 91

<0017>



تاريخ : سه شنبه 6 فروردين 1392 | 20:20 | نویسنده : mohammad |

 

 روز اول پيش خود گفتم

ديگرش هرگز نخواهم ديد

روز دوم باز مي گفتم

ليك با اندوه و با ترديد

 

 

روز سوم هم گذشت اما

بر سر پيمان خود بودم

ظلمت زندان مرا مي كشت

باز زندانبان خود بودم

  

آن من ديوانه عاصي

در درونم هاي هو مي كرد

مشت بر ديوارها مي كوفت

روزني را جستجو مي كرد

 

 در درونم راه مي پيمود

همچو روحي در شبستاني

بر درونم سايه مي افكند

همچو ابري بر بياباني

 

 مي شنيدم نيمه شب در خواب

هاي هاي گريه هايش را

در صدايم گوش مي كردم

درد سيال صدايش را

  

شرمگين مي خواندمش بر خويش

از چه رو بيهوده گرياني

در ميان گريه مي ناليد

دوستش دارم، نمي داني

  

بانگ او آن بانگ لرزان بود

كز جهاني دور بر مي خاست

ليك در من تا كه مي پيچيد

مرده ئي از گور بر مي خاست

 

 مرده ئي كز پيكرش مي ريخت

عطر شور انگيز شب بوها

قلب من در سينه مي لرزيد

مثل قلب بچه آهوها

 

 در سياهي پيش مي آمد

جسمش از ذرات ظلمت بود

چون به من نزديكتر مي شد

ورطه تاريك لذت بود

 

 مي نشستم خسته در بستر

خيره در چشمان رؤياها

زورق انديشه ام، آرام

مي گذشت از مرز دنياها

 

 باز تصويري غبار آلود

زآن شب كوچك، شب ميعاد

زآن اتاق ساكت سرشار

از سعادت هاي بي بنياد

 

 در سياهي دست هاي من

مي شكفت از حس دستانش

شكل سرگرداني من بود

بوي غم مي داد چشمانش

  

ريشه هامان در سياهي ها

قلب هامان، ميوه هاي نور

يكدگر را سير مي كرديم

با بهار باغ هاي دور

  

مي نشستم خسته در بستر

خيره در چشمان رؤياها

زورق انديشه ام، آرام

مي گذشت از مرز دنياها

  

روزها رفتند و من ديگر

خود نمي دانم كدامينم

آن من سر سخت مغرورم

يا من مغلوب ديرينم

 

 بگذرم گر از سر پيمان

مي كشد اين غم دگر بارم

مي نشينم، شايد او آيد

عاقبت روزي به ديدارم

(فروغ فرخزاد)

 


موضوعات مرتبط: شعر

تاريخ : سه شنبه 6 فروردين 1392 | 20:14 | نویسنده : mohammad |

sev متن آهنگ اعتراف از گروه هفت

این که دلم گرفته و نمی تونم دل بکنم
دلیل دلتنگی من تنها فقط خود منم
تموم حرفام و باید فقط واسه تو بزنم
درگیر این دنیا شدم دنیای من محدود شد
وقتی فراموش کردمت دار و ندارم دود شد
دوری من از تو فقط عذاب بی اندازه داشت…
بی خبر از اینکه نگاهت من و تنها نمیزاشت
هر لحظه که فکر می کنم این همه از تو دور شدم
دوباره گریم می گیره دلم می گیره از خودم
همهمه ی این روزگار منو به تنهایی سپرد
فکر زمین و آدماش از دل من یاد تو برد
دوست دارم دوست داشتنم مهم تر از جونه برام
این بدترین گناهه که از تو بجز تورو بخوام
سخاوت دستهای تو دنیام و می سازه هنوز
با این همه گناه من آغوش تو بازه هنوز


موضوعات مرتبط: شعر

تاريخ : دو شنبه 5 فروردين 1392 | 15:1 | نویسنده : mohammad |

 

 

دیواری ساخته ام از جنس غرور با بافته ای از باورهایم

تا در روزهای تنهایی و دلتنگی به آن تکیه کنم . . .


موضوعات مرتبط: اس ام اس عاشقانه

تاريخ : دو شنبه 5 فروردين 1392 | 14:19 | نویسنده : mohammad |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.