موضوعات مرتبط:

تاريخ : جمعه 6 ارديبهشت 1392 | 13:23 | نویسنده : mohammad |


کی میگه مرد گریه نمیکند

بعضی موقع ها اینقدر سخته زندگی

که مرد باشی تا بتونی گریه کنی!!؟


موضوعات مرتبط: متن عاشقانه

تاريخ : پنج شنبه 5 ارديبهشت 1392 | 19:50 | نویسنده : mohammad |

 

شــرآب هــم

بـﮧ مستـﮯام حسـآدت میکنــد
..

آنگـآه کــﮧ خمــآرِ یک لحظــﮧ


دیدنِ تــو مـﮯشوم
...!

 


موضوعات مرتبط: متن عاشقانه

تاريخ : چهار شنبه 4 ارديبهشت 1392 | 15:46 | نویسنده : mohammad |

 

حکایت جالینوس, حکایت جالینوس و دیوانه

 

جالینوس روزی از راهی می گذشت، دیوانه ای او را دید مدتی به رخسارش نگریست و سپس به او چشمک زد و آستینش را کشید. جالینوس وقتی به پیش یاران و شاگردان خود آمد گفت : «یکی از شما داروی بهبود دیوانگی به من دهد.» یکی از آنان گفت : «ای دانای هنرمند داروی دیوانگی به چه کارت آیدت ؟»

جالینوس پاسخ داد : «امروز آمده دیوانه ای به رخسارم نگریست و خندید و آستینم را کشید. او از من خوشش آمده بود.»
شاگرد گفت : «این چه ربطی به دیوانگی  تو دارد ؟»
جالینوس گفت :


گر ندیدی جنس خود کی آمدی             کی به غیر جنس، خود را بر زدی
چون دوکس باهم زید بی هیچ شک          در میانشان هست قدر مشترک


موضوعات مرتبط:

تاريخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1392 | 17:55 | نویسنده : mohammad |

سرگرمی,جملات زیبا, جملات عاشقانه, دل نوشته

 

گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم،

وسط گریه هایش بگویم:

غصه نخور خودم جان!

درست می شود!درست می شود!

اگر هم نشد به جهنم...

تمام می شود...

بالاخره تمام می شود...!!!


موضوعات مرتبط: متن عاشقانه

تاريخ : دو شنبه 2 ارديبهشت 1392 | 16:57 | نویسنده : mohammad |

 

عکس عاشقانه, عکسهای خنده دار, خانم خانمها

 

بر بلندای تمامی تفکرات مثبت‌گرای خویش،

محکم بایست

و با چشمانی سرشار از کنجکاوی و محبت به دریا نگاه کن،

هر آنچه که در خود می‌جویی را

در گستره‌ی پرتلاطم دریا خواهی یافت.

و

آنگاه

مشکلاتت را به دریا بسپار

 

.

...

.

.

.

عکس عاشقانه, عکسهای خنده دار, خانم خانمها

 

شرمنده تمام خانم ها هم هستیم !! در نوبت بعد آقایان را به دریا خواهیم سپرد ! آسیاب به نوبت

 


موضوعات مرتبط:

تاريخ : یک شنبه 1 ارديبهشت 1392 | 16:30 | نویسنده : mohammad |

حکایت برگه و لكه,حکایت,داستان و حکایت

از كوفي عنان (دبير كل سابق سازمان ملل و برنده صلح نوبل) پرسيدند: بهترين خاطره ي شما از دوران تحصيل چه بود؟
او جواب داد: «روزي معلم علوم ما وارد كلاس شد و برگه ي سفيد رنگي را به تخته سياه چسباند. در وسط آن لكه‌اي با جوهر سياه نمايان بود.»
معلم از شاگردان پرسيد: «بچه ها در اين برگه چه مي بينيد؟»
همه جواب دادند: «يك لكه سياه آقا.»
معلم با چهره اي انديشمندانه لحظاتي در مقابل تخته كلاس راه رفت و سپس با دست خود به اطراف لكه سياه اشاره كرد و گفت: «بچه هاي عزيز چرا اين همه سفيدي اطراف لكه سياه را نديديد؟»
كوفي عنان مي گويد: «از آن روز تلاش كردم اول سفيدي (خوبي‌ها، نكات مثبت، روشنايي ها و…) را بنگرم.»
شرح حكايت
حضرت امير: انديشه نيك و مستقيم بهترين انديشه بشر است.
ما چطور مي نگريم؟


موضوعات مرتبط:

تاريخ : شنبه 31 فروردين 1392 | 21:0 | نویسنده : mohammad |


صدور هیچ گذرنامه و ویزایی لازم نیست ، 

وقتی به خدا  “ پناهنده ” می شوید . . .


موضوعات مرتبط: متن عاشقانه

تاريخ : شنبه 31 فروردين 1392 | 20:11 | نویسنده : mohammad |

 
این رسم روزگاره: 

وقتي از هر روزي بيشتر به او نياز داري ، 

وقتي هنوز خوشبختي را در كنار او حس نكردي ، وقتي هنوز ترانه هاي عاشقي را 

تا آخر با او نخوانده اي ، دركمال ناباوري مي بيني كه او را در کنارت نيست . 

چه فكر پوچي بود كه دست در دست او خنده کنان تا اوج آسمان خواهي رفت و او 

صورتت را پر از بوسه ميکند................


موضوعات مرتبط: متن عاشقانه

تاريخ : جمعه 30 فروردين 1392 | 20:10 | نویسنده : mohammad |

آه ای زندگی منم که هنوز

با همه پوچی از تو لبریزم

نه به فکرم که رشته پاره کنم

نه بر آنم که از تو بگریزم

 


 

همه ذرات جسم خاکی من

از تو ، ای شعر گرم ، در سوزند

آسمانهای صاف را مانند

که لبالب زباده ی روزند

 

با هزاران جوانه می خواند

بوته ی نسترن سرود تو را

هر نسیمی که می وزد در باغ

می رساند به او درود تو را

 

من تو را در تو جستجو کردم

نه در آن خوابهای رؤیائی

در دو دست تو سخت کاویدم

پر شدم ، پر شدم ، ز زیبائی

 

پرشدم از ترانه های سیاه

پرشدم از ترانه های سپید

از هزاران شراره های نیاز

از هزاران جرقه های امید

 

حیف از آن روزها که من با خشم

به تو چون دشمنی نظر کردم

پوچ پنداشتم فریب تو را

ز تو ماندم ، تو را هدر کردم

 

غافل از آنکه تو بجائی و من

همچو آبی روان که در گذرم

گمشده در غبار شوم زوال

ره تاریک مرگ می سپرم

 

آه ، ای زندگی من آینه ام

از تو چشمم پر از نگاه شود

ورنه گر مرگ بنگرد در من

روی آئینه ام سیاه شود

 

عاشقم ، عاشق ستاره ی صبح

عاشق ابرهای سرگردان

عاشق روزهای بارانی

عاشق هرچه نام توست بر آن

(فروغ فراخ زاد)


موضوعات مرتبط: شعر

تاريخ : پنج شنبه 29 فروردين 1392 | 20:35 | نویسنده : mohammad |

کاریکاتور, قیمت گوجه, کاریکاتور قیمت گوجه, قیمت موز


موضوعات مرتبط:

تاريخ : پنج شنبه 29 فروردين 1392 | 20:18 | نویسنده : mohammad |


در دو چشمش گناه می خنديد

بر رخش نور ماه می خنديد

در گذرگاه آن لبان خموش

شعله ئی بی پناه می خنديد



شرمناك و پر از نيازی گنگ

با نگاهی كه رنگ مستی داشت

در دو چشمش نگاه كردم و گفت:

بايد از عشق حاصلی برداشت



سايه ئی روی سايه ئی خم شد

در نهانگاه رازپرور شب

نفسی روی گونه ئی لغزيد

بوسه ئی شعله زد ميان دو لب

(فروغ فراخ زاد)


موضوعات مرتبط: شعر

تاريخ : چهار شنبه 28 فروردين 1392 | 16:31 | نویسنده : mohammad |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.